سلام.. دوباره اومدم وبلاگتون و با دقت بيشتري مطالبتون رو خوندم، قبلا فکر کرده بودم دخترين به خاطر نوع مطالبتون...الان متوجه شدم که شما يه پسر احساساتي هستين که به تازگي مادر خوب و مهربونش رو ازدست داده..واقعاً ناراحت شدم و از خوندن مطالب آرشيويتون متاثر شدم و حتي گريه كردم..اولين بهار و نبود مادر..مادرم كاش كنارم بودي..اينو بدون كه مادرت هميشه كنارته و برات دعا مي كنه، مادر عشقيه كه هرگز نمي ميره اين عشق تا ابد در زمان در بي مكاني جاريه... خدا پدرتون رو حفظ كناد.منم توي وبلاگم براي مادر و پدر مطلب نوشتم.