گل يادم رفت
تقديم به شما
سلام...روزتون بخير
ميخوام يه وبلاگ قشنگ درست كنم ميشه كمكم كنيد؟؟؟
من روي كمك شما حساب ميكنم
لطف ميكنيد خبر كمكتونو بهم بدين
هرچه زودتر خواهش ميكنم
فقط هر وقت خواستيد آنلاين بشيد قبلش به من بگيد
ازتون ممنونم
سلام دوست خوب وعزيزمن خسته نباشي دريك جمله:
تولدت مبارك
دكتر رحمت سخني از مركز آموزشي درماني امام خميني (ره)
اروميه مركز هميشه سرسبز وغيور آذربايجان غربي AZERBAIJAN
rs272@yahoo.com
سلام تولدتون که مصادف شده با ميلاد با سعادت اولين خورشيد آسمان ولايت و امامت بهتون تبريک مي گم
ان شاء الله خداوند عمر طولاني و با عزت به شما بدهد
ياعلي مدد
ادامه اش...
بعد از مراسم، رفتم به اون كلبه قديمي خودمون البته فقط از روي كنجكاويهمسايه ها گفتن كه اون مردهولي من حتي يك قطره اشك هم نريختماونا يك نامه به من دادند كه اون ازشون خواسته بود كه به من بدناي عزيزترين پسر من، من هميشه به فكر تو بوده ام.منو ببخش كه به خونت تو سنگاپور اومدم و بچه ها تو ترسوندمخيلي خوشحال شدم وقتي شنيدم داري مياي اينجاولي من ممكنه كه نتونم از جام بلند شم كه بيام تو رو ببينموقتي داشتي بزرگ ميشدي از اينكه دائم باعث خجالت تو شدم خيلي متاسفمآخه ميدوني ... وقتي تو خيلي كوچيك بودي، تو يه تصادف، يك چشمت رو از دست داديبه عنوان يك مادر، نمي تونستم تحمل كنم و ببينم كه تو داري بزرگ ميشي با يك چشمبنابراين چشم خودم رو دادم به تو براي من اقتخار بود كه پسرم ميتونست با اون چشم به جاي من دنياي جديد رو بطور كامل ببينهبا همه عشق و علاقه من به تومادرت پايان
ادامه اش....
دلم ميخواست از اون خونه برم و ديگه هيچ كاري با اون نداشته باشمسخت درس خوندم و موفق شدم براي ادامه تحصيل به سنگاپور برماونجا ازدواج كردم، واسه خودم خونه خريدم، زن و بچه و زندگياز زندگي، بچه ها و آسايشي كه داشتم خوشحال بودمتا اينكه يه روز مادرم اومد به ديدن مناون سالها منو نديده بود و همينطور نوه هاشووقتي ايستاده بود دم در، بچه ها به اون خنديدندو من سرش داد كشيدم كه چرا خودش رو دعوت كرده كه بياد اينجا اونم بي خبرسرش داد زدم، چطور جرات كردي بياي به خونه من و بچه ها رو بترسوني؟!گم شو از اينجا! همين حالااون به آرامي جواب داد، اوه خيلي معذرت ميخوام.مثل اينكه آدرس رو عوضي اومدم، و بعد فورا رفت و از نظر ناپديد شديك روز، يك دعوت نامه اومد در خونه من در سنگاپوربراي شركت در جشن تجديد ديدار دانش آموزان مدرسهولي من به همسرم به دروغ گفتم كه به يك سفر كاري ميرم
درود خدا بر شماباران عشق به روز شد قدم به چشم[گل]