به لبخند کودک نگاه کرد ، آن هم محو شده بود!
فقط يکي مانده بود ... به محبت مادر نگاه کرد.
محبت مادر هنوز آنجا بود با همه زيبايي هميشگي اش.
فرشته گلها و لبخند محو شده کودک را به گوشه اي انداخت و به سمت دروازه هاي بهشت پرواز کرد.
تمام بهشتيان را جمع کرد و و گفت: من چيزي در زمين يافتم که زيبايي بي نظيرش را در تمام راه ، تا رسيدن به بهشت حفظ کرد
و آن محبت يک مادر است.