• وبلاگ : اسطوره عشق مادر
  • يادداشت : عشق حقيقي ... مادر
  • نظرات : 48 خصوصي ، 39 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سپس فرشته آن طرف گهواره کودک را نگاه کرد و آنجا محبت مادري وجود داشت

    که مانند يک رودخانه در حال فوران به سوي گهواره و به سوي کودک سراريز مي شد.

    فرشته با خود گفت:
    آه! محبت مادر زيباترين چيزي است که من تا به حال بر روي زمين ديده ام من آن را هم با خود به بهشت خواهم برد.

    به همراه سه چيز ارزشمند و گرانبها؛ فرشته بالي زد و به سمت دروازهاي مرواريد مانند بهشت پرواز کرد.

    خارج از بهشت رو به روي دروازه ها فرود آمد و با خود گفت:
    قبل از اينکه وارد بهشت شوم يادگاري ها را ببينم.

    به گلها نگاه کرد. آنها پلاسيده شده بودند!