كجا رفتي اي مهربان مادرم؟
كجا رفتي اي پر بها گوهرم؟
به بيماريت جان من سوختي
به جان و تنم آتش افروختي
تن نازكت رنجه از درد شد
رخ چون گلت ناگهان زرد شد
ز بار فراقت كمر، تا شده
ز اشك گران ديده دريا شده
ز مرگ تو چند سالي گذشت
تو داني كه بر ما چه حالي گذشت
پس از مرگ تو زنده ماندن چه سود؟
مرا آرزويي بجز تو نبود