سلام
ميدوني از خوندن اينها احساس غرور ميكنم كه بايد اليانا چقدر منو دوست داسته باشه كه اينهمه چيزا كه گفتي جبران بشه بعدش به خودم ميگم اوهوي خودت چي بايد براي مامانت سنگ تموم بذاري ديروز دلم پر هي سر مامان بيچاره غر زدم باورت ميشه هيچي نگفت آخرش گفت ااااااا بسته ديگه نشسته يه جا هي حرف ميزنه پاشو ببينم يه كاري بكن