سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ابزار و قالب وبلاگ :: تم ویوز

سید علیرضا - اسطوره عشق مادر
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

اسطوره عشق مادر


پنج شنبه 88/6/12

 به نام خدای مادر

سلام


تا به حال به این فکر کردی که عظمت و مقام مادر چقدر والاست ؟

مادر فرشته ای هستش که وقتی میخواد تو رو به دنیا بیاره اونقدر سختی و زجر میکشه
که هیچ کسی نمیتونه حدی برای اون سختی و زجری که مادر متحمل میشه رو تعیین کنه .

مادر برای به دنیا آوردن تو حاضره که زجر بکشه تا تو به دنیا بیای و همه دلخوشی مادر
فقط و فقط همون صدای گریه ت هستش که وقتی پا به این دنیا میزاری گریه میکنی .

مادر دلش به گریه هات ، چهره ناز و معصومت و به وقتی که بخندی و چهره نازت رو ملوس کنه خوش هستش .

ما وقتی که بچه هستیم همیشه توی آغوش مادر هستیم ، آغوشی که مثل و مانندی نداره .

بهترین جا برای داشتن آرامش ............... آغوش مادر است

فقط خدا میدونه که مادر شب ها خواب نداره تا تو عزیز دلش بتونی راحت و آروم بخوابی .

مادر بیداره تا اگه تو عزیز دلش از خواب بیدار شدی و گشنه ت بود
بتونه گشنه بودنت رو برطرف کنه تا تو بتونی دوباره بخوابی .

وقتی کمی بزرگتر میشی و از جلوی اسباب بازی فروشی عبور میکنی با گریه و زاری
به مادر عزیزت میگی که عروسک میخوای و مادر عزیزت با پول های توی کیف پولش
برای تو اسباب بازی رو میخره تا تو خوشحال بشی و روی لبهات شکوفه لبخند باشه .
 
وقتی به سن مدرسه رفتن و تحصیل پا میزاری و از نظر تحصیل به درجه های بالاتر تحصیل میرسی
از مادر عزیزت دور میشی تا حدی که نمی خوای شبها پیش مادر عزیزت بخوابی .

میخوای تنها باشی و به کسی که (جنس مخالف - دختر یا پسر ) که باهاش آشنا شدی
و بهش علاقه مند شدی مسیج بدی و باهاش گل بگی و گل بشنوی .

ولی دریغ از اینکه مادر عزیزت داره به این فکر میکنه که
نکنه احساسات و محبت هات نسبت بهش هر روز کم رنگ و کم رنگ تر بشه .

آرزوی ته دل مادر عزیزت اینه که ای کاش میشد پیشش بخوابی
تا با خیال راحت در کنار تو فرزند عزیزش که جیگر گوشه ش هستی شب رو به صبح برسونه .

ولی هر چقدر که بزرگتر میشی کم رنگ تر میشی تا حدی که
غم و غصه های بیرون از خونه رو به خونه منتقل میدی و با مادر عزیزت با عصبانیت صحبت میکنی
و با نگاه غضبناک بهش نگاه میکنی ولی با این حال باز هم مادر عزیزت با متانت و نرمی باهات صحبت میکنه .

وقتی که غم و غصه هات زیاد میشه تنها تکیه گاهت مادر عزیزت هستش
و این مادر عزیزت هستش که با این همه بی احترامی و بد رفتاری ای که در حقش کردی باز سنگ صبورت هستش  .

 * عشق و دوست داشتن مادر یعنی این ..... * 

 ** مادر عزیزت هر چقدر هم که باهاش بد رفتاری کنی ** 

 *** تو رو با تمام خوبیها و بدیهات دوست داره ***



  • مادرم، حتی هزار سال بگذره ، من تا ابد عاشقتم
  • ¤مدیر وبلاگ سید علیرضا

    گوشه کلبه نشین تو هم بیا یه چیزی بگو!( )

    پنج شنبه 88/5/22

     

    به نام خدای مادر


    سلام

    من عشق رو توی چشماش میبینم .

    میبینم که چقدر دوسم داره و چقدر عاشقم .

    هر وقت هر جایی میخواد بره بهش سفارش میکنم که مواظب خودش باشه .

    هر وقت کمی از پیشم دور میشه دلم براش تنگ میشه و دلم برای دوباره دیدنش پر میزنه .

    ای کاش میدونست که چقدر دیوانه وار دوسش دارم و عاشقش هستم .



    اون همه چیزه من هستش ، اون از وجود من نشات میگیره .
    ولی نمیدونم چرا وقتی که فکر و خیال دنیا و زندگی اون رو ناراحت میکنه ،
    روی من داد میزنه و من رو با نگاه های عذاب آورش عذاب میده .

    نمیدنم چطوری میتونم بهش بگم که غم و غصه تو من رو داغون میکنه
    ولی من به روی خودم نمیارم تا تو ناراحت نشی .


    هر وقت که شب میشه و ماه زیبا که با بودن ستاره های نورانی ای که پیشش هستن
    خودش رو به نمایش میزاره رو میبینم دلم براش تنگ میشه .


    هر وقت که دلم براش تنگ میشه به ماه نگاه میکنم چونکه اون
    ماه منه . عمر منه . هستی و همه دار و نداره منه .

    شاید همه بگن که این چه عاشق پیشه کی هستش !!!!!
    این عشق مادر به بچه ش هستش .

    که با خون و دل خوردن اون رو بزرگ کرده و  بعد از ازدواج کردن فرزندش
    هر وقت دلش میگیره به ماه آسمون شب نگاه میکنه و چشماش رو میبنده
    و چهره ناز و زیبای فرزند عزیزش رو توی ماه مجسم میکنه
    و
    قطرات اشک همچون قطرات شبنم از گوشه چشمای نازش سرازیر میشه .

     

                                                            این است عشق مادر

     



  • مادرم، حتی هزار سال بگذره ، من تا ابد عاشقتم
  • ¤مدیر وبلاگ سید علیرضا

    گوشه کلبه نشین تو هم بیا یه چیزی بگو!( )

    دوشنبه 88/4/22

                                                                              به نام خدای مادر                        

                                                                                      سلام      
                                                


                                                     میخوام از عشق و وفای مادر بگم :

    وقتی که تو 1 ساله بودی ، اون (مادر) بِهت غذا میداد و تو رو تر و خشک می کرد ،
    تو هم با گریه کردن در تمام شب از اون تشکر می کردی !

    وقتی که تو 2 ساله بودی ، اون (مادر) بهت یاد داد تا چه جوری راه بری .
    تو هم این طوری ازش تشکر می کردی ، که وقتی صدات می زد ، فرار می کردی !

    وقتی که 3 ساله بودی ، اون (مادر) با عشق ، تمام غذایت را آماده می کرد .
    تو هم با ریختن ظرف غذا کف اتاق ازش تشکر می کردی !


    وقتی 4 ساله بودی ، اون  (مادر) برات مداد رنگی خرید .
    تو هم با رنگ کردن در و دیوار ، ازش تشکر می کردی !

    وقتی که 5 ساله بودی ، اون (مادر) لباس شیک به تنت کرد تا به تعطیلات بری .
    تو هم با انداختن (به عمد) خودت تو گِل ، ازش تشکر کردی !

    وقتی که 6 ساله بودی ، اون (مادر) تو رو تا مدرسه ات همراهی می کرد .
    تو هم  با فریاد زدنِ : من نمی خوام برم ! ازش تشکر می کردی !

    وقتی که 7 ساله بودی ، اون (مادر) برات وسیله بازی خرید .
    تو هم با پرت کردن اون به هر گوشه و کناری ، ازش تشکر کردی !


    وقتی که 8 ساله بودی ، اون (مادر) برات بستنی خرید .
    تو هم  با چکوندن(بستنی) به تمام لباست ، ازش تشکر کردی !

    وقتی که 9 ساله بودی ، اون (مادر) هزینه کلاس پیانوی تو رو پرداخت .
    تو هم بدون زحمت دادن به خودت برای یاد گیری پیانو ، ازش تشکر کردی !

    وقتی که 10 ساله بودی ، اون (مادر) تمام روز رو رانندگی کرد تا تو رو از تمرین فوتبال به کلاس ژیمناستیک
    و از اونجا به جشن تولد دوستانت ببره .
    تو هم  ازش تشکر کردی ! با بیرون پریدن از ماشین ، بدون اینکه پشت سرت رو هم نگاه کنی !

    وقتی که 11 ساله بودی ، اون (مادر) تو و دوستت رو برای دیدن فیلم به سینما برد .
    تو هم ازش تشکر کردی ! ازش خواستی که بره یه ردیف دیگه بشینه !
                                        
    وقتی که 12 ساله بودی ، اون (مادر) تو رو از تماشای بعضی برنامه های تلوزِیِون بر حذر داشت .
    تو هم ازش تشکر کردی ! صبر کردی تا از خونه بیرون بره !

    وقتی که 13 ساله بودی ، اون (مادر) بهت پیشنهاد داد که موهاتو اصلاح کنی .
    تو هم ازش تشکر کردی ! با گفتن این جمله که : تو اصلاً سلیقه ای نداری !

    وقتی که 14 ساله بودی ، اون (مادر) هزینه اردو یک ماهه تابستانی تو رو پرداخت کرد .
    تو هم  ازش تشکر کردی ! با فراموش کردن اون ( مادر ) و حتی نوشتن یک نامه ساده !

    وقتی که 15 ساله بودی ، اون (مادر) از سرِ کار برمی گشت و می خواست که تو رو در آغوش بگیره (ابراز محبت کنه) .
    تو هم  ازش تشکر کردی ! با قفل کردن درب اتاقت ! (نمی ذاشتی که وارد اتاقت بشه ! )

    وقتی که 16 ساله بودی ، اون (مادر) بهت یاد داد که چطوری ماشینش رو برونی (رانندگی رو بهت یاد داد) .
    تو هم  ازش تشکر می کردی ! هر وقت که می تونستی ماشین رو بر می داشتی و می رفتی !

    وقتی که 17 ساله بودی ، وقتیکه اون (مادر) منتظر یه تماس مهم بود .
    تمام شب رو با تلفن صحبت کردی و اینطوری ازش تشکر کردی !
                      
    وقتی که 18 ساله بودی ، اون (مادر) در جشن فارغ التحصیلی دبیرستان تو از خوشحالی گریه می کرد .
    تو هم ازش تشکر کردی ! اینطوری که تا تموم شدن جشن پیش مادرت نیومدی ! 
                                                         
    وقتی که 19 ساله بودی ، اون (مادر) شهریه دانشگاه رو پرداخت کرد و همچنین تو رو تا دانشگاه رسوند و وسائلت رو هم حمل کرد.
    تو هم، ازش تشکر کردی ! با گفتن خداحافظِ خشک و خالی  بیرون از خوابگاه ،
    به خاطر اینکه نمی خواستی خودتو دست و پا چلفتی نشون بدی !!! (به اصطلاح ، بچه مامانی !! )

    وقتی که 20 ساله بودی ، اون (مادر) ازت پرسید که: آیا شخص خاصی (به عنوان همسر) مد نظرت هست ؟
    تو هم  ازش تشکر کردی با گفتنِ جمله : به تو ربطی نداره !!!
                                         
    وقتی که 21 ساله بودی ، اون (مادر) بهت پیشنهاد خط مشی برای آینده ات داد .
    تو هم ازش تشکر کردی با گفتن این جمله که : من نمی خوام مثل تو باشم !

    وقتی که 22 ساله بودی ، اون (مادر) تو رو در جشن فارغ التحصیلی دانشگاه در آغوش گرفت .
    تو هم ازش تشکر کردی ! و ازش پرسیدی که : می تونی هزینه سفر به اروپا را برام تهیه کنی !

    وقتی که 23 ساله بودی ، اون (مادر) برای اولین آپارتمانت بهت اثاثیه داد .
    تو هم ازش تشکر کردی ! با گفتن این جمله پیش دوستات : اون اثاثیه ها زشت هستن ! 
                                                     
    وقتی که 24 ساله بودی ، اون (مادر) دارایی های تو رو دید و در مورد اینکه ،
    در آینده می خوای با اون ها چی کار کنی ، ازت سئوال کرد !
    تو هم با دریدگی و صدایی (که ناشی از خشم بود) فریاد زدی : مــادررر ..... لطفا ً !!!

    وقتی که 25 ساله بودی ، اون (مادر) کمکت کرد تا هزینه های عروسی رو پرداخت کنی ،
    و در حالی که گریه می کرد بهت گفت که : دلم خیلی برات تنگ می شه .
    تو هم ازش تشکر کردی ! اینطوری که  یه جای دور رو برای زندگیت انتخاب کردی !

    وقتی که 30 ساله بودی ، اون (مادر) از طریق شخص دیگه ای فهمید که تو بچه دار شدی و به تو زنگ زد .
     تو هم با گفتن این جمله ازش تشکر کردی :  "" همه چیز دیگه تغییر کرده ! "" 
                                         
    وقتی که 40 ساله بودی ، اون (مادر) بهت زنگ زد تا روز تولد یکی از اقوام رو یادآوری کنه .
    تو هم با گفتن " "من الان خیلی گرفتارم "" ازش تشکرکردی !!!

    وقتی که 50 ساله بودی ، اون (مادر)  مریض شد و به مراقبت و کمک تو احتیاج داشت .
    تو هم با سخنرانی کردن در مورد اینکه والدین ، سربار فرزندانشون می شن ، ازش تشکر کردی !!!

    و سپس ، یک روز اون (مادر) به آرامی از دنیا میره . و تمام کارهایی که تو (در حق مادرت) انجام ندادی ،
    مثل تندر بر قلبت فرود میاد !

    اگر مادر عزیزت ، هنوز در قید حیات ، فراموش نکن که بیشتر از همیشه بهش محبت کنی ...

    و اگر مادر عزیزت ..... ، محبت های بی دریغش رو فراموش نکن و به راحتی از اونها نگذر...

    همیشه به یاد داشته باش که به مادرت محبت کنی و اونو دوست داشته باشی 

    چون ، در طول عمرت فقط یه مادر داری !!!!!

     



  • مادرم، حتی هزار سال بگذره ، من تا ابد عاشقتم
  • ¤مدیر وبلاگ سید علیرضا

    گوشه کلبه نشین تو هم بیا یه چیزی بگو!( )

    یکشنبه 88/4/7

    به نام خدای مادر

    سلام


    من دلم می خواهد نماز بخوانم

     


    فرستنده :        زهره . ک      *     از : شیراز


    من 19 سال سن دارم امّا هنوز اختیار لباس پوشیدنم دست خودم نیست ،

    خانواده من خانواده ای هستند که اهل حجاب و نماز نیستند امّا من دلم می خواهد اینجوری باشم .

    از روزی که به سن تکلیف رسیدم دوست داشتم نماز بخوانم .

    روزهای اول مادرم به من چیزی نمی گفت امّا چند روزی که گذشت مادرم گفت : لازم نیست که نماز بخوانم و روسری سر کنم .

    هر چه علتش را پرسیدم جوابم را نداد ، من به حرفش اعتنایی نکردم و نمازم را خواندم .

    امّا این بار مادرم با لحنی بد بهم گفت : نباید نماز بخوانی چادر و جا نمازم را جمع کرد .

    چند هفته ای  نماز نخواندم فقط روزهایی که به مدرسه می رفتم می خواندم ،

    بعد از چند وقت تصمیم گرفتم که دور از چشم مادرم نماز بخوانم ،

    الان حدودا چند سالی میشه که دور از چشم مادرم نماز می خوانم

    و به خاطر اینکه او می گوید جلوی اقوام و دوستان حجاب نداشته باشم

    به مهمانی ها نمی روم و درس را بهانه می کنم

    و هفته ای یک بار رفتن به سینما را بهانه می کنم امّا به جای سینما به امام زاده ها میروم

    و از  آنها خواهش می کنم که عقیده خانواده ام را عوض کنند .



  • مادرم، حتی هزار سال بگذره ، من تا ابد عاشقتم
  • ¤مدیر وبلاگ سید علیرضا

    گوشه کلبه نشین تو هم بیا یه چیزی بگو!( )

    شنبه 88/3/23

    به نام خدای مادر

     

    سلام


    سلامی به زیبایی نام مادر


    امیدواریم که همیشه شاد و بهاری باشید

    ولی هیچ وقت حتی برای یک لحظه هم که شده ابر بهاری نباشید .


    سالروز ولادت مادر سادات بی بی دوعالم خانم حضرت فاطمة الزّهرا ( سلام الله علیها )
    رو به شما خواهر عزیزم که زن و مادر آینده هستید تبریک و تهنیت عرض می کنیم
    و براتون بهترین ها را آرزومندم .


    من هم از طریق همین وبلاگ دستان پر از مهر ، پیشانی مبارک و پای تبرک شده
    از بهشت تمام مادران عزیز و نازنین رو می بوسم
    و
     از ته دل  برای همه مادرای عزیز سلامتی ، طول عمر و بهترین ها رو آرزومندم .


    وقتی روز مادر از راه میرسه ، همه دست پاچه میشن ، همه خودشون رو به این در و اون در میزنن

    تا بتونن از طریق پول جیبی هاشون یه هدیه ناقابل برای مادر عزیزشون خریداری کنن .

    این روزها که از راه میرسه بد جوری به هم میریزیم و دچار استرس میشیم ،

    چون انگار خداوند عزیزمون روز مادر رو گذاشته تا ما بتونیم همه سعی  و تلاش

    خودمون رو کنیم تا توی این روز بیشتر از روزهای قبل مادر عزیزمون رو خوشحال کنیم

    و بتونیم با هدیه ناقابلی که بهش میدیم محبت های بیشمارش رو جبران کنیم .

    و یه کاری کنیم که اونقدر توی این روز به مادر عزیزمون خوش بگذره

    و شکوفه های لبخند بیشتر از روزهای دیگه روی لباش و چهره نازنینش باشه

    تا از این طریق همه سختی هایی که مادر عزیزمون برای بزرگ کردن ما کشیده


    رو فراموش کنه و اونقدر بیشتر از همیشه باهاش راحت و مهربون باشیم

    که چین و چروک روی صورت ، دست و دل نازکش

    برای همیشه از بین بره و دیگه فکر و خیال ما ناراحتش نکنه .

      مامان جونم ، ای کاش بودی تا مثل هر سال روز مادر رو برات جشن میگرفتیم

    ای کاش بودی ....................................

    همه هم و غم من شده حسرت خوردن .......

     وقتی بچه ای رو میبینم که داره با مادرش راه میره حسرت میخورم که چرا تو پیشم نیستی .

    چرا ....................... مامان چرا نیستی !!!!!!!!!!!



    مامان جونم : مثل هر سال که روز مادر میشد

    برات گل رز گرفتم ولی پرپرش کردم روی سنگ مزارت

    تا بو کنی و ببینی که من اومدم پیشت

    تا روز مادر رو بهت تبریک بگم و بدونی که من همیشه به یادتم .

    ای کاش بودی تا میتونستم بغلت کنم ، ببوسمت

    و توی چشمای نازت نگاه کنم

    و از ته دل بهت بگم :

    * مامان جونم                                              روزت مبارک *



  • مادرم، حتی هزار سال بگذره ، من تا ابد عاشقتم
  • ¤مدیر وبلاگ سید علیرضا

    گوشه کلبه نشین تو هم بیا یه چیزی بگو!( )

    شنبه 88/3/9


    به نام خدای مادر

    سلام

    با آرزوی اینکه همیشه زیر آسمون همیشه آرام پدر و مادر عزیزت با شادی و آرامش زندگی کنی

    مادر
     

     اصلا تا حالا فکر کردی که مادر یعنی چی ؟

    اصلا تا حالا فکر کردی که چرا مادر رو باید دوست داشته باشی ؟

    اصلا تا حالا فکر کردی که چرا مادر عزیزت ، دوست داره ؟

    اصلا تا حالا فکر کردی که چرا مادر عزیزت با اینکه این همه بدی بهش می کنی ، باز هم دوست داره ؟

    اصلا تا حالا فکر کرد ی که چرا وقتی که اسم مادر رو از ته دل و با تمام  وجودت صدا می زنی یا زمزمه می کنی ،

    چرا بدنت می لرزه ؟ چرا بغض می کنی ؟

    چرا حال و هوای گریه کردن رو پیدا می کنی ؟ چرا اشکات سرازیر می شه ؟

    اما وقتی که این حال و هوا رو پیدا می کنی دوست داری که اون موقع مادر عزیزت پیشت باشه

    تا دستای ناز و پینه بسته ش ، پیشونی مبارکش و پاهای تبرک شده از بهشتش رو ببوسی

      و با تمام وجود در آغوش بگیریش و اونقدر توی بغلش گریه کنی تا مادر عزیزت دستای نازش رو به سرت بکشه

      و بهت بگه : جونم فدات عزیزم بگو چی شدی ، جون مامانی بگو چی شده !

     


    می بینی تو رو خدا مادر چقدر مهربونه ، دوست نداره حتی یک قطره اشک از چشمای تو دختر یا پسر نازنینش سرازیر بشه . اما اون وقت تو .....
     آره با توام ، با خود خودت ..... با تویی که الان بزرگ شدی و فکر می کنی که مادر کلفت توی خونست و فقط بهش دستور میدی !

    آره با توام ، با خود خودت ..... با تویی که الان بزرگ شدی و فکر می کنی که مادر کلفت توی خونست و سرش داد می زنی !

    آره با توام ، با خود خودت ..... با تویی که الان بزرگ شدی و فکر می کنی که مادر کلفت توی خونست  و بهش میگی که چرا هنوز جوراب من رو نشستی !

    آره با توام ، با خود خودت ..... با تویی که الان بزرگ شدی و فکر می کنی که مادر .....

    آره با توام ، با خود خودت ..... با تویی که الان بزرگ شدی و فکر می کنی از همه طلب کاری !

    آره با توام ، با خود خودت ..... ببینم اصلا تو می دونی همون مادر عزیزت ، که سرش داد می زنی و ازش طلب کاری و ..... چه شبهایی تا صبح بیدار مونده فقط  به خاطر اینکه تو عزیز دلش چیزیت نشه یا از خواب بیدار نشی و گریه نکنی که گشنه هستی .

    آره با توام ، با خود خودت ..... تا حالا نشستی فکر کنی که مادر چقدر سختی کشیده تا بزرگت کنه تا به این سن برسی .

    آره با توام ، با خود خودت ..... با تویی که الان داری اشکات رو از روی گونه هات پاک می کنی ،

    میدونی اگر همین فرشته ای که اسمش مادر هستش و تو عزیز دلش توی خونه به چشم یه کلفت بهش نگاه می کنی

    اگر حتی یک ثانیه ازش دور باشی چقدر دلتنگت میشه

    تا جایی که حتی وقتی یک ثانیه ازش دور هستی فکر می کنه که دنیا رو ازش گرفتن .

    آره با توام ، با خود خودت ..... تا حالا فکر کردی که اگر خدای ناکرده ، مادر نداشتی و مثل اون بچه یتیمی که

    قربونش بشم بودی  وقتی دلت برای مادر عزیزت تنگ میشد چیکار میکردی ؟ کجا می رفتی ؟

    بزار بهت بگم چیکار میکردی ....... می رفتی سر مزار مادر عزیزت و تا میتونستی گریه میکردی و دلتو خالی میکردی و حسرت داشتی که مادر نداری .

    آره با توام ، با خود خودت ..... می خوام یه قولی به خودت بدی !!!!!

    بیا به اشکهایی که از روی گونه هات پاکشون کردی قسم بخور که دیگه

    به پدر و مادر عزیزت که می دونم با دنیا هم عوضشون نخواهی کرد

    بیا قسم بخور که دیگه حتی بهشون نگاه غضبناک نکنی ، چه برسه که بخوای ....

    وقتی که بچه هایی رو میبینم که با مادر عزیزشون دارن راه میرن دلم میگیره و یاد مادر عزیز خودم می افتم .........

    مامان جونم، تو رفتی و حسرت خوردن و یه دنیا دلتنگی رو نصیب این دلم کردی .

    تو رفتی تا ببینی که من بدون تو میتونم زندگی کنم یا نه !!!!!

    بزار خودم بهت بگم : نمیتونم ........... نمی تونم بدون تو زندگی کنم

    به خدا نمی تونم ......... نمی تونم ......... نمی تونم



  • مادرم، حتی هزار سال بگذره ، من تا ابد عاشقتم
  • ¤مدیر وبلاگ سید علیرضا

    گوشه کلبه نشین تو هم بیا یه چیزی بگو!( )

    سه شنبه 88/2/15

    به نام خدای مادر

    سلام

    سلام مامان : خوبی ؟

    1 / 3 / 88  یک سال از رفتنت میگذره .

     

    1 / 3 / 87 سومین روز شهادت مادر سادات (مادر عزیزت) بی بی دو عالم

    خانم حضرت فاطمه الزهرا (سلام الله علیها) بود که تو برای همیشه از پیشمون پر کشیدی .

    چرا پیشم نیستی ؟ دمت گرم اینه رسم رفاقت ؟

     مگه نگفته بودی تا آخر دنیا باهام میای ؟ کو ..........؟

     چرا روی حرفت نموندی ؟ چرا تنهام گذاشتی ؟

     تو که خوب میدونیستی چقدر دوست دارم ؟ تو که خودت میدونستی که من بیشتر از همه دیونتم و دوست دارم ؟

     مامان چرا ........ جواب این اشکامو کی  میده ؟

    همه بهم میگن : تسلیت ..... من نمیخوام کسی بهم تسلیت بگه ؟

    حالم بد میشه وقتی کسی بهم تسلیت میگه ... مامان بیا ..... تو رو خدا برگرد .

    مامان به خدا نمی تونم جلوی اشکامو بگیرم

     دیگه سر روی زانوی کی بزارم ، دیگه کی موهامو نوازش میکنه ، دیگه کی بهم میگه هر جا میری مواظب خودت باش .

    دیگه کیه که وقتی از خونه میرم بیرون بگه مواظب خودت باش و زود بیا ؟ هاااااااااان

    مامان خسته شدم

    از نبودنت خسته شدم ، از دوریت خشته شدم ، از بی تو بودن خسته شدم .

     خسته شدم .

     از نفس کشیدنام خسته شدم .

    دیگه کی رو بغل کنم . کی رو ببوسم . به کی بگم مامان . دیگه دست کی رو ببوسم .

    باید بیام سر مزارت تا به جای صورت ماهت و دستات سنگ مزارت رو ببوسم . سنگ مزارت رو بغل کنم .

    باید آروم بیام بالای سرت و بهت بگم : مامان من اومدم مهمون نمی خوای ؟

    مامان برای یه نفر شدم درد سر ........ مصیبت .

    مامان : از وقتی که رفتی ، دلخوشیهام رفته ، خنده هام ظاهری شده .

    ای کاش میدیدی که بعد از رفتنت چقدر شکسته شدم .

     

    آخه چرا .....؟؟؟؟؟
    هر وقت دلم میگیره باید به عکسات نگاه کنم ، باید با عکسات حرفم بزنم .

     هر وقت دلم برای صدات تنگ میشه چشمامو میبندم تا صداتو توی گوشم احساس کنم .

      وقتی صدات توی گوشم می پیچه آروم میشم . صدات همیشه تو خاطر من میمونه .

    مامان : بهم بگو من کی میام پیشت ؟ تو از همه چیز خبر داری ؟ بگو .....

    ای کاش بودی تا بیشتر قدرتو میدونستم .


    اینجوریه ... اینجوری میخواستی .....؟


    مامان : باورم نمیشه که یک سال از رفتنت  میگذره .

    هنوزم باورم نمیشه که یک سال بدون تو زندگی کردم  .

     هنوزم باورم نمیشه یک سال بدون تو نفس کشیدم .

     هنوزم باورم نمیشه که دیگه نیستی .  
                                                                     

               

      مامان : تو رو خدا منو فراموش نکن 

    تو رو خدا همیشه به یادم باش

    تو رو خدا برام دعا کن

    مامان جونم .....  دوست دارم



  • مادرم، حتی هزار سال بگذره ، من تا ابد عاشقتم
  • ¤مدیر وبلاگ سید علیرضا

    گوشه کلبه نشین تو هم بیا یه چیزی بگو!( )

    شنبه 88/1/22

     

    به نام خدای مادر

     

    سلام

    با آرزوی اینکه سالی که در پیش رو دارید براتون بهترین سال زندگیتون و سالی سرشار از موفقیت و کامیابی های ماندگار باشه .

    میخوام از خوب بودن و بی نظیر بودن پدر و  مادرها بگم :

    تا حالا فکر کردی که ..............

     تو همه چیزه پدر و مادر عزیزت هستی !؟!؟!؟!؟!؟!

    تا حالا فکر کردی ..............

    تنها چیزی که برای اونا مهمه فقط و فقط خوشبختی تو هستش !؟!؟!؟!؟!؟!

    تا حالا فکر کردی ..............

    تنها افرادی که همیشه عاشقت هستش و دوست دارن پدر و مادر عزیزت هستن !؟!؟!؟!؟!؟!

    تا حالا فکر کردی ..............

     تنها افرادی که هر چقدر بهشون بدی کنی باز هم تو رو دوست دارن فقط پدر و مادر عزیزت هستن !؟!؟!؟!؟!؟!

    تا حالا فکر کردی اگه خدایی ناکرده یه روزی .......................!

     

    نمیتونی به نبود پدر و مادر عزیزت توی زندگیت فکر کنی چونکه اونا همه چیز تو هستن

    ولی براز یه چیزی رو بهت بگم : خیلی بی معرفتی خیلیییییییییییی

    تنها کسی که اونا عاشقونه دوسش دارن  توئی ولی تنهای کسی که اونا رو فقط زجر میده توئی .............

     

    به تو میگن دختر !!! به تو میگن پسر !!! آره آبجی ..... آره داداشی ..... با شما هستم .


    با شمائی که به ظاهر به پدر و مادر عزیزتون احترام میزارید ولی اونا از روی عشق به تو احترام میزارن .

     

    تو همیشه با حرفهای اونا مخالفت میکنی چونکه فکر میکنی از اونا بیشتر میدونی

    آره شاید بیشتر بدونی ولی دلیل نمیشه بخوای بهشون بی احترامی کنی ،

    دلیل نمیشه بخوای باهاشون بد حرف بزنی ،

    دلیل نمیشه بخوای صداتو روی اونا بلند کنی  دلیل نمیشه تا .....!؟!؟!؟!


    تو عاشقشون نیستی ................ تو فقط حرف میزنی


    اگه واقعا عاشقشون هستی از همین الان تغییر کن و کاری کن که برای همه الگو بشی

    تا بدونن که چقدر عاشقونه پدر و مادر عزیزت رو دوست داری و اونها رو میپرستی .

    mother-holding-baby.jpg

     

           مادر عزیزم ..... دوست دارم * * * * * پدر عزیزم ..... دوست دارم



  • مادرم، حتی هزار سال بگذره ، من تا ابد عاشقتم
  • ¤مدیر وبلاگ سید علیرضا

    گوشه کلبه نشین تو هم بیا یه چیزی بگو!( )

    پنج شنبه 87/12/29


    به نام خدای مادر


    سلام


    امیدوارم که همیشه زیر آسمون همیشه آروم پدر و مادر عزیزتون با شادی و آرامش زندگی کنید .


    سال نو . بهار نو


    امسال چه عیدی داریم ما ..........


    مادر عزیزم :

    امسال اولین سالی هستش که تو پیش ما نیستی

    و برای لحظه تحویل سال که سر سفره مینشستیم و تو همیشه قرآن دستت بود

    این دفعه آقاجون قرآن رو به دست میگیره .


    همیشه اول تو قرآن میخوندی بعد آقاجون ولی امسال آقاجون تنهاست . امسال تو پیش ما نیستی .


    به همین اشکام قسم دوریت برات خیلی سخته ...

    تو خودت خوب میدونی که چقدر دوست داشتم و دارم و خواهم داشت .


    تو میدونستی عاشقتم و دیوانه وار برات میمیرم پس چرا ........

    چرا اینجوری گذاشتی رفتی .!.!.!.!.!.!.!


    چرا رفتی .....

    وقتی دلم میگیره سر روی زانوی کی بزارم ... کی میخواد دیگه موهامو نوازش کنه .


    کجایی ........


    آخه چرا باید فقط توی خواب ببینمت .....

    چرا واسه یه بار هم که شده توی بیداری نمیای پیشم تا بغلت کنم و توء بغلت گریه کنم  تا دلتنگیام رو خالی کنم .


    مامان امسال عید تو پیش ما نیستی ولی همسفره جدّت هستی


    مامان برام دعا کن ..... تو خودت خوب میدونی که توء دلم چی میگذره


        برام دعا کن تا گره هایی که سر راهم هستش باز بشه .....

     مامان : تو به خدا نزدیکتری ازش بخواه بیشتر از اینا کمک کنه

    چقدر سخته ............. بدون تو زندگی کردن

    * چقدر سخته *


    تویی که داری این نوشته رو میخونی

     بیش از اینها مواظب رفتارت باش

    مبادا با رفتار و نگاه سردت پدر و مادر عزیزت رو از خودت برنجونی

    مبادا..............                                              
                                مبادا..............                 
                                                               مبادا..............



  • مادرم، حتی هزار سال بگذره ، من تا ابد عاشقتم
  • ¤مدیر وبلاگ سید علیرضا

    گوشه کلبه نشین تو هم بیا یه چیزی بگو!( )

    یکشنبه 87/12/18

    به نام خدای مادر

    سلام

    ای الهه مهر مادرم

    جان میگذارم به پای تو که بهشت ،لیاقت گوشه چشمت را ندارد

    و خدایت به تو بالاتر از بهشت را مژده داده است .

    حریر نگاه تو دل و جانم را ربوده است .

    من با تو نفس کشیده ام مادر .

    تو جان شیرین در کالبد منی .

    نمی شود بدون تو عاشقانه گریست ، بدون تو مستانه خندید .

    نمی شود صدایت را بشنوم و تا اوج بال و پر نگشایم .

    عزیز خاموشم ، مادر عزیزم

    وقتی از تازیانه زمان رخت پائیزی است ،

    دستانت بوی گل دارد ، بوی گلاب ، بوی بهار .

    مادرم ، لحظه تولد  من روز عشق جاودانی بود میان من و تو .

    نبض من همیشه با نوای لالایی تو میزند ای گل احساسم .

    پروانه ای هستم که در پیله محبت تو اسیرم .


    ای تندیس مهر و عشق

    کاش سفر نمیکردی کاش                     روحت شاد و یادت گرامی .



  • مادرم، حتی هزار سال بگذره ، من تا ابد عاشقتم
  • ¤مدیر وبلاگ سید علیرضا

    گوشه کلبه نشین تو هم بیا یه چیزی بگو!( )

    <      1   2   3   4   5   >>   >

    خانه
    وررود به مدیریت
    پست الکترونیک
    مشخصات من
     RSS 
     Atom 

    اطلاعات روزانه

    دوشنبه 103 اردیبهشت 17


    ساعت 8:3 عصر

    بازدید امروز
    29
    بازدید دیروز
    27
    کل بازدیدها
    441075

    مشخصات مدیر

    اسطوره عشق مادر

    سید علیرضا
    پدر و مادر دو تا فرشته هستند که هر چقدر بهشون احترام بزاریم تا خوبیهاشون و زحمت هایی که برای ما متحمل شدن رو جبران کنیم باز هم کم

    لینک به وبلاگ

    اسطوره عشق مادر

    پیوندهای روزانه

    موضوعات کلبه

    بهترین موجود هستی مادر است

    عضویت در کلبه

      آرشیو یادداشت ها

    بازگشت کلبه از هک : اسفند 87
    اسطوره عشق مادر سه ساله شد : اسفند 87
    مادرم،کاش کنارم بودی : اسفند 87
    الهه مهر ..... مادر : اسفند 87
    اولین بهار نبود مادرم : فروردین 88
    پدر و مادر یعنی همه چیز : اردیبهشت 88
    اولین سالگرد مادر عزیزم : خرداد 88
    مادر ... میدونی مادر یعنی چی ؟ : خرداد 88
    مادر عزیزم ..... روزت مبارک : خرداد 88
    من دلم میخواهد نماز بخوانم ارسالی از شیراز : تیر 88
    عشق و وفای ..... مادر : تیر 88
    این است عشق ..... مادر : مرداد 88
    عشق و دوست داشتن مادر یعنی ... : شهریور 88
    ای تندیس مهر ..... مادر : مهر 88
    مادرت را بشناش .....! : دی 88
    درس عشق ورزی از مادر : تیر 89
    عشق حقیقی مادر : آبان 89
    حضرت مریم در اسلام : دی 89
    الفبای احترام به پدر و مادر : بهمن 89
    همیار مادر باشیم..... : اسفند 89
    روز مادر،روز قدردانی : خرداد 90
    جایگاه والدین در قرآن : تیر 90
    درد و دل : شهریور 90
    شناخت حق مادر : شهریور 90
    مادر..... : آبان 90
    گناهم را ببخش مادر : دی 90
    بهار یعنی شروعی دوباره : فروردین 91
    پدر و مادر...اسطوره های زندگی : خرداد 91
    عشق حقیقی دخترک به مادر : مهر 91
    تولد 7 سالگی وبلاگ : بهمن 91
    دروغ همیشه بد نیست: اسفند 91
    سال و بهار نو مبارک : فروردین 92
    قدر شما رو میدونم : اردیبهشت 92
    روز مادر : اردیبهشت 92
    دعای خیر مادر : خرداد 92
    شب قدر : مرداد 92
    چرا مادر : مرداد 92
    نذر مادر : مرداد 92
    روز دختر : شهریور 92
    مادران فرشته اند : مهر 92
    پدرم ... : بهمن 92
    سال نو و تولد 8 سالگی کلبه : اسفند 92
    عشق ناب : تیر 93

    لینک دوستان من

    عاشق آسمونی
    اشعار و گفتار
    upturn یعنی تغییر مطلوب
    من وآینده من
    سیب سرخ
    فرزانگان امیدوار
    در انتظار آفتاب
    در انتظار آفتاب
    لحظه های آبی
    قاصدک
    ###@جزین@###
    رهگذری غریب
    همنشین
    لیلای بی مجنون
    alone
    دلبری
    دلبری
    صلوات بر مهدی
    hamidsportcars
    ...بــــــــاران که ببارد، همه عاشق هستند
    قلیزاده علیار
    سایه
    سجاده ای پر از یاس
    نهان خانه ی دل
    مهندس محی الدین اله دادی
    گل باغ آشنایی
    دلنوشته های یک دختر شهید
    پرواز تا یکی شدن
    پرواز تا یکی شدن
    سکوت ابدی
    TOWER SIAH POOSH
    بلوچستان
    رود تنها نیست
    سیب خیال
    آسمون آبی چهاربرج
    ««««« آخرالزمان »»»»»
    ►▌ استان قدس ▌ ◄
    آستان قدس
    پرپر
    جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی
    عاشقانه
    عاشقانه فرانک
    دلدارا
    دلدارا
    خاکسترهای وجود
    وبلاگی برای تمام دوستان
    ثانیه های خسته
    سکوتی پرازصدا
    شهر عشق
    سکوت سبز
    پوست مو زیبایی zibaroo زیبارویان پارسی
    طریق یار
    گل
    ☂ ϟ ☁تبسمـــــیـ بهـ ناچار☁ ϟ ☂
    سایت روستای چشام
    بچه های حقوق دانشگاه ایلام
    ستاره سهیل
    گروه باستانشناسی
    درددل
    صدای عشق_بهترین وبلاگ اس ام اس و مطالب عاشقانه
    رازهای موفقیت زندگی
    زندگی رسم خوشایندی ست
    قافیه باران
    به دنبال چیزی می گردم!!!
    دل شکســــته
    عشقی به پاکی عشق شیرین و آبتین
    یامهدی
    موج حضور
    خاکی های آسمانی
    **عاشقانه ها**
    نسیم یاران
    حجره یک طلبه
    صدای سکوت
    (بنفشه ی صحرا)
    شهید همت
    عشق
    جز تو
    برای خودت زندگی کن
    عطش (وبلاگ تخصصی ماه محرم و صفر)
    اسرار وجود
    اسرار وجود
    ورزشهای رزمی
    فقط با تو
    جیغ بنفش در ساعت 25
    جایی برای خنده وشادی و تفریح
    جایی برای خنده،شادی،تفریح
    شهید شلمچه
    گروه اینترنتی جرقه داتکو
    فائزه
    شهید قنبر امانی
    نهِ/ دی/ هشتاد و هشت
    باور من......!!!
    دختر و پسرای ایرونی
    بصیرت و ولایت
    نوشته های دختر تنها و ساده
    ازدواج آگاهانه، همین و بس
    یک نفس عمیق
    هالی
    عاشق تنها
    رویابین
    کشکول
    رز سرخ
    بانوی آسمانی
    زمزم حضور
    نوری چایی_بیجار
    صدفی برای مروارید
    دل نوشته های مائده
    هیئت
    منتظر
    دسته سومی ها
    صاعقه
    عشق در عرفان
    احساس رویایی
    عشق وتنهایی
    عرفان وادب
    فکرهای من
    عشق یعنی یاء سین
    خانه بهشتی ما
    آسمانی ها
    نگار
    عاشقانه ها
    صبح سعادت
    ★ستاره ی سرخ★
    دل نوشته های من
    گفتگو با خدا
    بی تو . . .
    عدالت جویان نسل بیدار
    گرگ و میش
    سینا حاج زاده
    شاید حال دلم خوب شود
    به همه چیز مثبت نگاه کن
    خطابه
    سایه بون شب
    true love
    یاس شیشه ای
    مطالب عاشقانه
    حرفهای دل ستاره
    یه حوا
    سکوت عشق
    غلط غو لو ت
    آبکنار
    خاکستر عشق
    مقاله های تربیتی
    Cyberom UTM
    روزهای به رنگ سایه

    دفتر
    مذهب عشق
    I love you
    وقت رفتن
    قصه ی دل
    خسته ام
    خسته اما...
    *دنیای یخی*
    قاطی پاتی♥♥♥نازنین
    ما آخر رفاقتیم
    از یک انسان
    مجاور آقا ... ضامن آهو
    بی هم نفس
    بی هم نفس
    صدای خاطره ها
    جالب انگیزناک
    معرکه همون قلقلک
    از دل برود هر آنکه...
    Extraordinary Girl
    هستی خااااااااانم
    فقط من برای تو
    یادداشتهای روزانه رضا سروری
    مطالب وتصاویرجالب
    حرمت عشق
    sms های جدید
    ریاضیات
    کلبه ساکت خیال
    علاقه
    صدای نی ریز
    فریاد بی صدا
    متفاوت
    همیشه منتظرت هستم ، ای عدل وعده داده شده...
    خانوم آقا سید
    دل خسته
    نشریه ی فرصت
    چه زود دیر میشه
    اسمس بارون
    پایگاه شهید کریم مینا سرشت
    باران
    صدفم چشم به راهتم برگرد
    دانلود ، ترفند ، برنامه ، بازِِی ، آهنگ ، کلیپ ، عکس،داستان
    دهکده عشق
    دکتر علی حاجی ستوده
    الکترونیک و کارما
    ازدواج؟... بــعــلــــه
    مادر
    نــــــــــــشـــــریــــــــــه دوســــــــتـــــــــــی
    کشکول
    سری توی سرا
    ارباب عشــق
    محیا
    حســرت پـــرواز
    منتظران مهدی
    ریحانه لپ لپ
    قلب سنگی
    به یاد لاله ها
    من و آینده من
    تنها بهار
    داستانا سرا
    ای غایب از نظر به خدا می سپارمت
    مغان رعنا
    کاش قلبها در چهره بود
    مذهبی.عاشقانه
    چـــــاوش ( چه خبر از دنیا ؟؟؟؟)
    آخرین سرباز
    ایلار
    ماه شمالی
    مطالب جالب
    کلبه مادرانه
    هستی
    صدای سخن عشق
    سلام بر دوستان
    عسل عشق مامان و بابا
    مامان نازگل
    مامان الیانا
    سکوتم لبریز باریدن
    بهار در همین نزدیکی هاست
    وبلاگ شاعر خانم برازجانی
    حورا برهما
    برای همیشه
    شیدایی
    یکی یه دونه
    آدمکها
    فوران
    آهوشاه
    لیلی و مجنون
    پله پله تا ملاقات خدا
    همچون کوچه ای بی انتها
    مرا دوست بدار اندکی ولی طولانی
    سوپر مارکت پریسا
    تنهائی الناز
    پرواز پروانه ها
    لحظه های کاغذی
    مسافر
    حقایق زندگی
    آموزش ابتدایی
    جزیره صداها
    گذشته - حال - آینده
    درویش عاشق
    عشق فراموش نشدنی
    در خلوت تنهایی
    عشق + روانشناسی
    پله پله تا ملاقات خدا
    آزاد
    درویش عاشق
    باغی در صدا
    قاصدک
    اشعار هاشمی نژاد
    سکوت
    پرواز پروانه ها
    ایستگاه دلتنگی
    رویای آسمان
    حسینیه
    ما لایق بهترینیم
    @@((زییاتریین کلمه ))@@
    دلنوشته های من
    جانم فدای رهبر
    اصفهان نصف جهان
    diplomacy
    قلب خــــــــــــاکی نوجوونی
    خلوتکده
    باغبان الهی
    خونه ی دل
    تا بهشت راهی نیست
    گریه های شبانه
    پهلوی زخم خورده
    کودکانه
    تکتاز عشق
    حریم دل
    سپیده
    آرنیکان
    روزای زندگی من
    گذشته-حال-آینده
    پله پله تا ملاقات خدا-1
    غرق شده در آغوش مرگ
    عاشقانه برای عشقم
    شکست من
    ..::.. رنــــگــیـــن کــــــمــــان ..::..
    رنگین کمان
    نگین
    دلنوشته های پریسا
    رویای عاشقانه
    افلاک
    بغض شیشه ای
    عاشق بی کس
    عشق
    دنیای خوب من

    لوگوی دوستان من